• دوشنبه 3 دی 03


شعر حضرت زهرا(شد بهار اما زمین اینبار بس افسرده است)

2104

 شد بهار اما زمین اینبار بس افسرده است
آسمان هم چون زمین سر در گریبان برده است
این چه اندوهی ست کز چشم فلک خون می چکد
باغ از داغ کدامین آشنا دلمرده است
هر درختی هم نوا با باد برسر می زند
هر گلی تا می گشاید چشم خود پژمرده است
لاله خم شد قامتش از داغ زهرای علی(ع
لاله ای کزغربت دنیا دلش آزرده است
یاس چون هم نام زهرا(س)بود شد رویش کبود
چون ز دست مردمی نامرد سیلی خورده است
باز بلبل زار و گریان نوحه خوانی می کند
زخم پهلوی کدامین گل قرارش برده است
در بهاران فصل باران از فراق فاطمه (س
کوه و دشت و گلشن و گلزار بس افسرده است

 

  • دوشنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 13:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران