این روزها که فاطمه در بین بستر است
کار تمام خانه سر دوش دختر است
مانده که دختری بکند یا که خواهری
هم جای خواهراست وهم جای مادراست
اشک حسین گرفت , آه حسن شنید
با اشک های چشم علی یار و یاور است
هم زینت پدر شد و هم طینت پدر
زینب نگو که ام ابیهای حیدر است
از کربلای کوچه و مادر برای او
آن ارث مانده بوسه ی آخر به حنجر است
امن یجیب اذا دعاه برای ماست
وقتی که قلب عمه ی سادات مضطر است
- دوشنبه
- 19
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 15:21
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه