طفل دل را به نیل اشک سپرد
زائری که رسید خسته حرم
باور چشمهای او نشدند
گنبد تو ، دل شکسته ، حرم
دست خود را به روی سینه گذاشت
السّلامُ علیکَ یا خورشید
در شلوغی گریه ها چشمم
به ضریح نگاه تو نرسید
خسته ام ، حاجت همه دِه را
روی دوشم برایت آوردم
التماس دعای مردم را
به امید دعایت آوردم
حجّ امثال من ! نگاهی کن
دور ما غصّه ها طواف کنند
آرزوهای ما به امیدت
دور کرب و بلا طواف کنند
کعبه ای و کنار دست خودت
چقدَر زمزم غمین داری
اینهمه اشک و حاجت و گریه
این همه ناله ، این همه زاری
کربـلای فقـیرترهـایی
نه فقط کعبه ی فقیرانی
قبله ی هفتم زمین هستی
هشتمین شاهراه ایمانی
- دوشنبه
- 19
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 16:51
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه