• دوشنبه 3 دی 03


شعر حضرت زهرا(س)(صدای پای بهار میاد ... ولی خزونیه)

2457

صدای پای بهار میاد ... ولی خزونیه
صحن آسمون چشم عاشقا بارونیه
عطر فاطمیه پر کرده فضای سینه رو
سفره هامون می گیره ترنّم مدینه رو
لحظه ی تحویل سال ... انگاری دارم می بینم
هفتا سین ِ روضه لابه لای سفره می چینم
سفره ی هفت سین ما خوشی رو از دل می بره
هر کجاشو می بینم مصیبتای مادره
سین اول شروعش جسارت خلیفه بود ...
منشأ ماجرای دیوار و در سقیفه بود
سین دومی که بین سفره ی ما جا گرفت
ردّ سیلی بود که رو صورت زهرا جا گرفت
سومین سینی که قاتل خوشیّ نوکره
سیمای کبود و پژمرده ی یاس حیدره
سینی که می خوام بذارم ... چارمینه وای من
اثر ضرب لگد ... سقط جنینه ... وای من
پنجمینش جون خسته مو آورد به روی لب
سرفه های خونی رنگ و بی امون نیمه شب
ششمین سین دلمو به آسمون گریه دوخت
مادر ما وسط شعله ی گُر گرفته سوخت
هفتمین سینی که توی سفره ی عید چیدمش
سیب سرخی بود که ظهر عاشورا بوسیدمش
هفت سین امسالمون دل منو هوایی کرد
پابه پای فاطمیّه منو کربلایی کرد
مادر کرببلا ... روضه خون حسینشه
نگرون غصّه ی فراوون حسینشه
خوشبحال اون کسی که همیشه بافاطمه ست
دعای تحویل سال عاشقا ... " یافاطمه ست "
شاعر:اسماعیل شبرنگ

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 5:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران