قلب منو پر شراره کردي
وقتي که ز من کناره کردي
وا...ِ که مردم از خجالت
وقتي که به در اشاره کردي
اي سرو خميده ، با رنگ پريده
مي روي ز پيشم ، اي خوشي نديده
آهسته برو در اين شب تار
اي يار علي بي کس و يار
اي بار سفر شبانه بسته
زهراي جوان خدا نگهدار
دستي به سوي خدا گرفتي
بيمار علي شفا گرفتي
اي در همه جا پناه حيدر
تنها خوشي مرا گرفتي
شمع شب تارم ، سوسو مزن امشب
با هر نفس تو ، جان آمده بر لب
با آنکه علي پهلوانم
بنگر که چگونه قد کمانم
هرگز نکند خدا که زهرا
من بي تو در اين جهان بمانم
- چهارشنبه
- 21
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 7:13
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه