تو آن گلـی که بهار نبی است لبخندش
ستارهای که بهشت علی است پیوندش
ستارهای کــه اگــر اختــرِ امیـر نبود
به طالع دو جهـان کس نبـود ماننـدش
به آن رسول که اذن ورود از او میخواست
نبـود محـرم ایـن خانــه جـز خداوندش
نبی کــه در غــم دنیــا نبــود، در دنیا
به غیــر شـادی زهرا نکرد خـرسندش
دلـی کـه بستــۀ عالـم نبــود، از عـالم
به غیــر حضــرت زهـرا نبود دلبندش
و گفت: دشمنِ صدیقـه است، دشمن من
و دوستان من آنها کــه دوست دارندش
- چهارشنبه
- 21
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 12:17
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه