• جمعه 31 فروردین 03


متن روضه خوانی حضرت زهرا(س)(آنان که گُل وصال تو می پویند)

2997
2

آنان که گُل وصال تو می پویند
در سهله و جمکران تو را می جویند
با ذکر قنوت در مصلای نماز
عجل لولیک الفرج می گویند
آقاجان امشب ذکر همه ی شیعه ها فقط همین یه جمله است:
اللهم عجل لولیک الفرج
خدایا ظهور منتقم زهرا رو برسون.
یا صاحب الزمان:این همه ی آرزومه که:
روبم به مژه غبار درگاهت را
جویم به دو چشم روی چون ماهت را
ای کاش که از خانه ی کعبه شنوم
آوای اَنا بقیة اللهت را
ان شاءالله همین صبح جمعه از کنار خانه ی کعبه صدای حیدری شما بلند می شه:یا اهل العالم اَنا بقیةالله...
ان شاءالله با آقامون بریم مدینه قبر گمشده ی مادرش رو برای همه هویدا کنه،اون جا بشینیم و برای ما روضه ی زهرا رو بخونه.
آقاجان امشب مصیبت جانسوزی می خونیم، که دل هر کسی رو می سوزونه،چه برسه به شیعه ها،مگه چه مصیبتیه،مصیبت امشب ما اینه،
«اسماء پس ار وفات فاطمه سلام الله علیها گریبانش را پاره کرده و سرآسیمه از خانه بیرون آمد،حسن و حسین علیهم السلام را در بیرون خانه ملاقات کرد،آنها گفتند:مادر کجاست؟اسماءسخنی نگفت،آنها به سوی خانه روانه شدند و دیدند که مادرشان رو به قبله دراز کشیده،حسین علیه السلام مادرش را حرکت داد،ناگهان دریافت که مادرش از دنیا رفته است،به برادرش حسن علیه السلام رو کرد و گفت:ای برادرم،خدا در مورد مادرم به تو اجر می دهد، آجرک الله فی الوالده ،امام حسن علیه السلام خود را روی مادر انداخت،گاهی او را می بوسید و گاهی می گفت:ای مادر!با من سخن بگو،قبل از آنکه روح از بدنم خارج شود.امام حسین علیه السلام پیش آمده و پاهای مادر خویش را می بوسید و می گفت:مادرم،من پسرت حسین هستم،قبل از آنکه قلبم شکافته شود و بمیرم، با من سخن بگو.رنجها و فریادهای فاطمه/ترجمه بیت الاحزان/ص249-248 »
اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله کجا بودید،کربلا اون لحظه ای که اُسرا رو از جنازه ی شهدا حرکت دادند،هرکس کنار یه جنازه ای نشسته بود و ندبه سر داده بود،همه ی جنازه ها بدون سر بودند،زینب کنار جنازه ای که از سُم ستوران............
مادر که عزم رفتن از این خانه دارد
آرام آرام ای خدا جان می سپارد
هرشب کنار بستر او یک فرشته
می آید و زخم تنش را می شمارد
آلاله می ریزد به روی شانه هایم
بر سینه ام وقتی سرش را می فشارد
پهلو به پهلو می شود وقتی به بستر
امکان ندارد لاله ی سرخی نکارد
دیشب که گشتم پیشکرش را خواب دیدم
یه عضو بی آسیب در پیکر ندارد
از روی دلسوزی برای گیسوانم
خم می شود تا شانه ها بالا بیارد
پرواز مجروح صدایش بی سبب نیست
یک فاصله در استخوان سینه دارد
می گیرد از دستم لباس زخمی اش را
پیراهنی کهنه به جایش می گذارد
خاکستر پروانه ها بر دامن او
شام غریبان را برایم می نگارد

  • پنج شنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 4:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران