امروز همه دلها را روانه ی مدینه کنیم ، برای زهرا و علی گریه کنید ، مولا علی میان مسجد بود خبر آوردند زود به خانه بیا ،ممکن فاطمه را زنده نبینی به خانه آمد صدا زد فاطمه جان جواب نشنید ،دخت پیغمبر ، مادر حسن و حسین ، جوابی نشنید صدا زد فاطمه جان من پسر عمت علی هستم با من حرف بزن
فاطمه چشمان خود را باز کرد با نگه روی علی را ناز کرد
دست مولا گرفت آن نازنین گفت ای مولا امیر المؤمنین
هر چه گوئی من اطاعت می کنم غمخور خود با تو بیعت می کنم
فاطمه گردد بلا گردان تو هستی زهرا فدای جان تو
ای انیس خلوت شبهای من گوش کن بر این وصیتهای من
یا علی شب بر سر قبرم بمان هل اَتی بر کوثرت یاسین بخوان
گفت وگفت ودیده را بر هم گذاشت هل اتی را غرق در ماتم گذاشت
چاره ساز عالمی بیچاره شد کوثر قرآن زقرآن پاره شد
- شنبه
- 24
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 8:34
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه