رنجهايى كه در مسير زمان
روح سخت زمين به او مىداد
در عوض ميوهاى بهشتى را
نخل امّالبنين به او مىداد
كودكى كه كنار رود فرات
عشق از او حساب خواهد برد
بوسه مىزد نگاه آه على
روى دستى كه آب خواهد برد
تا در خیمههای خاطرهساز
رود را چون طناب خواهد برد
یا به یاد لب برادر خود
تشنه از آب عذاب خواهد برد
بی پر و بال میپرد تا اوج
آبرو از عقاب خواهد برد
از دل تشنگان ساغر عشق
اضطراب عِقاب خواهد برد
دستشان را گرفته تا کوثر
بی سؤال و جواب خواهد برد
- دوشنبه
- 26
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 4:32
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه