مادر تجلیِ همه انوار داور است
مادر هزار مرتبه از عشق برتر است
مادر کسی است کز نفسش عطر می وزد
عطری که جنسش از نفحات پیمبر است
نوری که گفته است خدا در کلام خویش
نور وجود حضرت زهرای اطهر است
هرگز کسی به مرتبه اش پی نمی برد
عقل بشر به درک وی از ذره کمتر است
زهرا اگر نبود زمین و زمان نبود
او کوثر است و هر که حسود است ابتر است
نامش ترنمیست ز دریای یا لطیف
یاسی که روی موج لطافت شناور است
ما عاشقیم و مادر ما هست فاطمه
(شکر خدا که روزیِ ما دست مادر است
ایمان به مهر حضرت زهرا محک خورَد
هر کس ندارد این گهر ناب کافر است
دنیا نداشت ظرفیت درک قدر او
پس اینکه زود بار سفر بسته بهتر است
از من مپرس گریه برای چه می کنم
چندین شب است مادر خوبم به بستر است
مرسوم نیست بر در خانه لگد زدن
وقتی زن مطهره ای پشت آن در است
زن را به پیش دیدۀ شوهر نمی زنند
آن هم زنی که همدم و غمخوار شوهر است
فضه بیا که محسن من کشته شد بیا
یاری نما مرا که نفس های آخر است
شاعر:محمد جواد مطیع ها
- دوشنبه
- 26
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 4:52
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه