تا خانه به جز راه کم و مختصری نیست
آهسته برو صبر کن این جا خطری نیست
بعد از پر و بالی که زدم دور و برم را
گشتی که ببینی اثر از بال و پری نیست؟
رفتیم به خانه نکند گریه کنی خُب!
قربان تو که خوبتر از تو پسری نیست
وقتی که رسیدیم تنت باز نلرزد
یک طور نشان می دهی اصلاً خبری نیست
حالا به رخم خیره شو تا خوب ببینی
از ضربه ی آن حادثه دیگر اثری نیست؟
از روسری و گوش من این منظره پیداست
بر شاخۀ خونی شده دیگر ثمری نیست
شاعر:حسین رستمی
- دوشنبه
- 26
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 12:20
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه