بادعاشق شده و آمده گیسو بوسی
پردرآورده در از شوق به پهلو بوسی
دست بر شانه ی دیوار گرفتی ٬ آتش
مثل پروانه جهید از عطش رو بوسی
دود برخاست که در پیش تو زانو بزند
حلقه زد ٬ حلقه ٬ در این حلقه گیسو بوسی
شانه ات خم شد و ناگاه زمین افتادی
خم شد از گوشه در ٬ "میخ "به زانو بوسی
آتش و باد ٬ در و میخ ٬ به هم پیچیدند
تا در آغوش تو افتند به بازو بوسی
بی شک از حضرت آیینه تاسی کردند
آتش و باد ٬در و میخ ٬ در این رو بوسی
- سه شنبه
- 27
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 5:37
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه