ای به فدایت همه جان جهان
خاك رهت سرمهی افلاكیان
وصلهی بر جامهی تو جان من
بخیهی آن رشتهی ایمان من
دور فلك حلقهی خلخال توست
عرش برین زیر پر و بال توست
لطف تو كز عالم بالا رسید
مائده بر مادر عیسی رسید
پاسخ «أنّی لكِ هذا» تویی
نزد خداوند تعالی تویی
خانهی تو حسرت جنت شده
مائده از مطبخ تو آمده
خوشهای از گندم احساس تو
آرد شده در دل دستاس تو
خردهی نانی كه ز دستت فتاد
نان وسط سفرهی هستی نهاد
شمس بود ذرهی در كوی تو
بال گرفت از پر جادوی تو
عرش خدا را كه تویی قائمه
از چه شدی خاكنشین فاطمه
منت حق بود كه بر ما رسید
روح تو را بر همه عالم دمید
تا كه نماز تو رقم میخورد
حركت افلاك به هم میخورد
خیل ملك كرده فلك را رها
تا كه ببینند نماز تو را
ای دم تكبیر تو تكبیر عشق
عشق شده پیر تو ای پیر عشق
كوثر عظمایی اگر بندهای
خیر كثیری و فزایندهای
عرش به درگاه تو آرد نیاز
خانهی تو فرش ندارد نیاز
شهپر جبریل امین فرش توست
بودن همراه علی عرش توست
جان جهان گفته كه جانم فدات
پهن نمودهست عبایش برات
صورت تو حسرت خورشید شد
سایهی تو مایهی امّید شد
لیلیهی اسرای نبی، فاطمه!
میوهی طوبای نبی، فاطمه!
ای كه تویی مادر خیرالانام
مام امامی و امام امام
وصف تو این سان كه امامت كند
روز قیامت چه قیامت كند
خستگیات حضرت بانوی آب
غصهی دریا شده، یك دم بخواب
جام مَلَك پر ز می ناب كن
وقت اذان لطف به محراب كن
روحالامین ساكنِ در خانهات
خادم گهوارهی دردانهات
باز خمارم كه خمیرم كنی
شیعهی تنّور غدیرم كنی
پخته شود در تب دستان تو
روح مسلمانی سلمان تو
هر كه نكوشیده به احقاق حق
هر كه كند ظلم به مصداق حق
گریه اگر قدر عوالم كند
جان خودش ردّ مظالم كند
گر كه رضای تو نیارد به دست
توبهی بی حبّ تو بیفایدهست
داغ تو آوار كند ارگ ظلم
توبهی ظلم است فقط مرگ ظلم
روز جزا محكمه با مرتضاست
حق رضای تو رضای خداست
هر كه دمی دشمن حیدر شده
عاقّ تو گشته و كافر شده
راه تو گر راه هدایت بُود
دین به ترازوی ولایت بُود
قدر ولی را كه تو معنا كنی
جان خودت فدیهی مولا كنی
روح تو آرامش كل جهان
خلقنگشته شدهای امتحان
گرچه ردم، بسته به پای توام
رد شده از درس وفای توام
از تو كشم منت تجدید را
تا كه زنی خاتم تأیید را
تا كه ببینی كه چهها میكنم
در ره تو روح، فدا میكنم
تا گذرد آب بلا از سرم
گر بشوم آب شوی مادرم
مِهر تو چون مُهر امان میشود
هرچه علی خواست همان میشود
«بیسر و سامان توام یا حسین
دستبهدامان توام یا حسین
بر سر نی زلف رها كردهای
با جگر شیعهها چهها كردهای
زهرهی منظومهی زهرا حسین
كشتهی افتاده به صحرا حسین»
- سه شنبه
- 27
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 5:49
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه