• جمعه 2 آذر 03


شعر حضرت زهرا(س)(رسيد لحظه ي غسل گل جوان علي)

2788

 رسيد لحظه ي غسل گل جوان علي
چه تازه گشته دوباره غم نهان علي
خدا نمانده تواني به بازوان علي
و خيره مانده به تابوت ديدگان علي
آه، داغ عظيميست ميان جان علي
دوباره مثل نبردش به رمز يازهرا
مدد زحق گرفت و بلند شد از جا
براي غسل عزيزش رفت ولي تنها
خداكند كه نميرد علي از اين غمها
قيامتي شده برپا به آشيان علي
به فاطمه نظري كرد و گفت بسم ا...
ز ديده اشك روان كرد و گفت بسم ا
و بغض خود به گلو كرد و گفت بسم ا.
شروع به شستن او كرد و گفت بسم ا.
سيه شد از غم ان لحظه آسمان علي
خدا كند كه نبيند شكسته پهلويش
و رد مانده به جا روي دست و بازويش
و لخته خون ميان سپيدي مويش
خدا كند كه نبيند كبودي رويش
و زخم سينه كه گردد بلاي جان علي
رسيد آخر كار و به خانه غوغا شد
و ديدگان يتيمان او چو دريا شد
براي دفن عزيزش علي مهيا شد
ستاره اي به دل شب به شانه ها جا شد
زمين به ناله شد از آه كودكان علي
شاعر: عليرضا نوروزي

 

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 6:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران