شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن
شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن
جان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن
عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستم
کز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن
در عزای عسگری آید زنای اهل دل
صد فغان همراه با شور ونوا یابن الحسن
آب شد شمع وجودش زاتش زهر ستم
خاک غم بر سر کنم زین ماجرا یابن الحسن
در جوانی رفت از دنیا امام عسگری
شد کویر دل از این غم شعله زا یابن الحسن
این مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآه
تسلیت گوئیم امشب بر شما یابن الحسن
گاه از هجران جانسوز تو سوزم همچو شمع
گاه از فقدان آن نور هدی یابن الحسن
دست رد بر سینه ام امشب مزن زیرا که من
با محبان تو هستم آشنا یابن الحسن
- جمعه
- 15
- بهمن
- 1389
- ساعت
- 18:10
- نوشته شده توسط
- مهدی نعمت نژاد
حسين
اگر برايتان مقدور است ، لطفاً يك شعر بسيار زيبا در وصف آقا امام زمان برايم بگذاريد.
با تشكر انشاا... در پناه حق باشيد. شنبه 16 بهمن 1389ساعت : 18:15