• یکشنبه 4 آذر 03


شعر حضرت زهرا(س)(می آمد از آن دور و به دستش تبری بود)

2004


می آمد از آن دور و به دستش تبری بود
انگار در آن كوچه خاكی خبری بود
دیری نگذشت از غم خاتم كه زمانه
آبستن پیشامد جانسوز تری بود
ای كاش مسیرت سر آن كوچه نمی خورد
آن كوچه كمین كرده كفتار نری بود
از سرخی سیمای شما فال گرفتم
در فال شما شعله و دیوار و دری بود
بین در و دیوار...علی... گفتی و تاریخ
خود شاهد ترتیب عروج پسری بود
هر لحظه هلالی تر و هر لحظه مدینه..
مبهوت تماشای افول قمری بود
مجروح به دیدار پدر رفتی و آن شب..
فرخنده شبی بود و مبارك سحری بود
بادی به در ختی زد و برگی به هوا برد
بادی كه پی یافتن همسفری بود.
شاعر: علي آمره

 


 

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران