شعر شهادت امام حسن عسگری ع
اى آفتاب مهر تو روشنگر وجود
در پیشگاه حکم تو ذرات در سجود
اى میر عسکرى لقب اى فاطمى نسب
آن را که نیست مهر تو از زندگى چه سود
علمت محیط بر همه ذرات کاینات
فیضت نصیب، بر همه در غیب و در شهود
تاریخ تابناک حیاتت، گر اندک است
بر دفتر مفاخر اسلامیان فزود
عیسى دمى و پرتو رأى منیر تو
زنگار کفر از دل نصرانیان زدود
این افتخار گشته نصیبت که از شرف
در خانه تو مصلح کل دیده برگشود
اى قبله مراد که در برکة السّباع
شیران به پیش پاى تو آرند سر فرود
قربان دیده اى که به بزم تو فاش دید
جاى قدوم عیسى و موسى و شیث و هود
قرآن ناطقى تو و قرآن پاک را
الحق مفسّرى، ز تو شایسته تر نبود
دشمن بدین کلام ستاید ترا که نیست
در روزگار، چون تو به فضل و کمال و جود
شادى به نزد مردم غمدیده نارواست
جان ها فداى لعل لبت کاین سخن سرود
مدح شما، ز عهده مردم برون بود
اى خاندان پاک که یزدانتان ستود
از نعمت ولاى شما خاندان وحى
منّت نهاد بر همگان، خالق و دود
اى که خورشید فلک محو لقاى تو بود
ماه را روشنى از نور و ضیاى تو بود
توئى ان آینه حسن خداوند کریم
که عیان نور الهى ز لقاى تو بود
معدن جود و سخنائى تو که از فرط کرم
دو جهان ریزه خور خوان عطاى تو بود
ولى حق حسن العسکرى اى آنکه قضا
مجرى امر تو و بنده راى تو بود
حجت یازدهم نور خداى پور على
اى که ایجاد دو عالم ز براى تو بود
من کجا مدح و ثناى تو توانم گفتن
اى که قرآن همه در مدح و ثناى تو بود
نه همین جاى تو در سامره تنها باشد
که به دلهاى محبان تو جاى تو بود
بى ولاى تو عبادت ز کسى نیست قبول
شرط مقبولى طاعاتى ولاى تو بود
نسبت قامت سرو تو بطوبى ندهم
ز آنکه طوبى خجل از قد رساى تو بود
چه غم از تابش خورشید قیامت دارد
آنکه در روز جزا زیر لواى تو بود
همه شب قرب جوارت ز خدا مى طلبم
که مرا در سر شوریده هواى تو بود
در جوار تو ز حق خواهش جنت نکنم
جنت ما به خدا صحن و سراى تو بود
دیده گریان نشود روز جزا در محشر
هر که گریان به جهان بهر عزاى تو بود
تو ظهور پسر خویش طلب کن ز خدا
چونکه مقبول خداوند دعاى تو بود
تا ابد بر تو و اجداد گرام تو درود
غیر از این هر چه بگویم نه سزاى تو بود
چه به جز ذکر و ثناى تو بگوید (خسرو)
بهترین طاعت حق ذکر و ثناى تو بود
- جمعه
- 15
- بهمن
- 1389
- ساعت
- 18:17
- نوشته شده توسط
- مهدی نعمت نژاد
ارسال دیدگاه