كاش می شد بنویسند مرا سینه زنت
	كاش می شد بنویسند به نام حسنت
	كاش در اول پرونده ی دنیائیمان
	بنویسند غلام پسر بی كفنت
	كاش می شد كه مرا دست كرامات شما
	بنویسد اسیر غم و در د و محنت
	غزل مرثیه ی روضه ی ما هستی تو
	من همان شمع برافروخته ی انجمنت
	**
	راستی مادر مظلومه ی غربت زده ام
	در سوالم . جرم تو چیست ؟ چرا هی زدنت ؟
	از هجوم در و دیوار و دستی سنگین
	درد می كرد نگفتی ....همه جای بدنت
	پیرهن بافته ای بهر حسین اما حیف
	گفت زینب كه غارت شده آن پیرهنت
	شاعر:یاسر مسافر
- چهارشنبه
- 28
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 4:4
- نوشته شده توسط
- یحیی

 
                 
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه