کمي نظاره به حال دل شکسته ي ما
ترحمي ، نظري ، مادر کبودي ها
حديث غربت حيدر چقدر تکراري ست
زبانزد همه ي کوچه هاي اين دنيا
شبيه کوچ پرستو زآشيانه ي خويش
گشوده اي پر و بال شکسته ي خود را
فضاي خانه ي من بوي گريه مي گيرد
ز جاي خالي شب گريه هاي مه سيما
بگير شانه به دست و بيار دستت را
تو را به موي پريشان دخترت بالا
بيا ز سفره ي خالي هر شب حيدر
نگير طعم خوش دست پخت نانت را
نفس بکش که اگر لحظه اي نفش نکشي
علي به جاي تو بايد کفن شود زهرا
- چهارشنبه
- 28
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 4:22
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه