• دوشنبه 3 دی 03


شعر حضرت زهرا(س)(چشمان تارم طاقت دیدن ندارد)

2795

چشمان تارم طاقت دیدن ندارد
جادارد از این صحنه عالم جان سپارد
مادر میان آتش افتاده خدایا
کاری کن این لحظه کمی باران ببارد
**
بابا مگر که میشود این در نسوزد
من سعی کردم سوره کوثر نسوزد
اما دوباره آتش در گر گرفته
بابای من کاری بکن مادر نسوزد
**
مادر بیفتد کنج خانه درد دارد
این گریه های مخفیانه درد دارد
میخواست برخیزد ز جایش باز افتاد
جای غلاف و تازیانه درد دارد
**
پدرم بود ولی مادر ما سیلی خورد
به گمانم که رخ شیر خدا سیلی خورد
پنج انگشت که به صورت او خورد نوشت
گوئیا پنج تن آل عبا سیلی خورد

 

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 4:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران