چون شمع، قطره قطره، وجود تو آب شد
آخر دعای نیمه شبت، مستجاب شد
پروانه وار دور تو گشتم ولی دریغ
پروانه مانْد و در بر او، شمع، آب شد
با بودنت، سلام علی، یك جواب داشت
آن یك سلام هم پس از این بی جواب شد
با من حساب داشت عدو از غدیر خم
از من تو را گرفت و دگر بی حساب شد
یاد جوانــی تو، مرا پیــر میكند
آخر چه کس خمیده به عهد شباب شد؟
خانه نشینِ روزم و خانه به دوشِ شب
گر چه علی بدون تو، خانه خراب شد
گلچین به طعنه گفت كه دیدی به دست من
هم غنچهی تو پرپر و هم گل، گلاب شد
یك نیمْ شب نخفت، دو چشم علی ولی
بخت علی، برای همیشه، به خواب شد
شاعر:سید جواد هاشمی تربت
- چهارشنبه
- 28
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 5:16
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه