• دوشنبه 3 دی 03


شعر شهادت حضرت زهرا(س)(جوانی! گر چه بهاری، زندگانی را)

2818

جوانی! گر چه بهاری، زندگانی را
 ولی از بس ستم دیده، نمی‏خواهم جوانی را
الا ای خاتم پیغمبران! برخیز و بین حالم
 فلک با رفتنت بگرفت از من، شادمانی را
اگر خواهی بدانی خصم با زهرا چه ها کرده؟
 مپرس این ماجرا از من، ببین قدّ کمانی را!
حمایت از امام خویش کردم آن چنان بابا!
 که بر من داد دشمن هم نشان قهرمانی را!
پدر! این روزها بنشسته می‏خوانم نمازم را
 مفصّل خوان ازین مجمل، حدیث ناتوانی را
چه باک ار غصب شد حقّ من و حیدر؟ که در محشر
 کند بر پا خدایم دادگاه حق ستانی را
ز چشم کودکان خود، رخم را می‏کنم پنهان
 که تا نیلی نبینند این عذار ارغوانی را
سخن کوتاه (انسانی)! بگو بر آن گلی نالم
 که دیده در بهار خویشتن رنگ خزانی را!
شاعر:علی انسانی

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 6:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران