• سه شنبه 4 دی 03


شعر شهادت حضرت زهرا(س)(ای گهر درج حیا، فاطمه)

6525
3

ای گهر درج حیا، فاطمه
 فاطمه! یا فاطمه! یا فاطمه
جان من از مهر تو، لبریز شد
 دیده به یاد تو، گهر ریز شد
شمع صفت، مهر تو آموختم
 وز غم تو آب شدم، سوختم
جان به فدای تو و منشور تو
 رفتی و خاموش نشد، نور تو
تا که پریشان نشود فکر من
 رفتی و تسبیح تو شد ذکر من
رفتی و تاریک شده خانه‏ام
 با همه، جز یاد تو، بیگانه‏ام
رفتی و من غرق ملالم هنوز
 در هوس صوت بلالم هنوز
رفتی و غم های تو، ناگفته ماند
 گلبن امید تو نشکفته ماند
فاطمه! ای خفته به خاک بقیع!
 خواب گهت، بستر پاک بقیع!
بعد تو، با هیچ کسم کار نیست
 محرم من، جز در و دیوار نیست
چون حسن آید، به برش می‏کشم
 دست نوازش به سرش می‏کشم
خیز ز جا! نور دو عینم ببین
 اشک یتیمی حسینم ببین  
خیز! که جان همه بر لب رسید
 این همه غم، ارث به زینب رسید
خیز و دعا در حق همسایه کن
 بر سر مرغان حرم سایه کن
خیز و نماز شب خود را بخوان
 قصۀ تاب و تب خود را بخوان
ای که خدا نور یقین داده‏ات
 خود بنشین بر سر سجاده‏ات
ای به رهت دیده‏ی بیدار ما
 کن قدمی رنجه به دیدار ما
ای به سفر رفته! دل از ما مگیر
 سایه لطف از سر ما، وا مگیر
من که نگه داشته‏ام پاس تو
 دوخته‏ام دیده به دستاس تو
دوخته‏ام، با جگر سوخته
 دیده به دیوار و در سوخته
بر دل من، جز اثر داغ نیست
 لاله‏ی بی داغ، درین باغ نیست
شاعر:محمد جواد غفورزاده

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران