ثُمَّ أَمسَكَهُمَا خَالِدٌ وَ سَاقَهُمَا عُمَرُ وَ مَن مَعَهُ سَوقاً عَنِیفاً
وَ اجتَمَعَ النَّاسُ ینظُرُونَ وَ امتَلَأَت شَوَارِعُ المَدِینَـةِ بِالرِّجَالِ
وَ رَأَت فَاطِمَـةُ مَا صَنَـعَ عُمَـرُ فَصَرَخَـت وَ وَلوَلَـت؛
دومـی و
همـراهـانـش، عـلـی علیه السـلام و یارانـش را بـا خـشـونت
می کشیدند، کوچه های مدینه پر از جمعیت بود، همـه
در آنجا حاضر بودند و نگاه می کردند، از آن طرف فاطمـه
علیها السلام ناله سر می داد و کمک می طلبید، اما
کسی به یاری او و مولایش نشتافت.
بحار الانوار، ج۲۸، ص۳۲۳؛ النص و الاجتهاد ص۲۱
چندی ست که زندگی برایت زهر، است
چشمان تو با خوشی و خنده قهر است
آن روز کسی به یاری تو نشتافت
خونت به خدا به گردن این شهر است
×××
سلمان فارسى (که از اصحاب خاص مولا بوده) میگوید: چند روز پس از رحلت رسول اللَّه صلوات الله علیه از منزل خود خارج و با حضرت على علیه السلام مواجه شدم، ایشان به من فرمود: اى سلمان! تو بعد از پیامبر خدا بر ما جفا كردى (و دیگر سراغی از ما نمیگیری). گفتم: حبیب من اى ابو الحسن! در باره شما جفا نشده است، بلكه حزن و اندوه شدید من در رحلت رسول اللَّه مانع زیارت شما شد.
دلائل الامامة، ص ۲۸ و ۲۹
جز با غم و درد و بی کسی خو نگرفت
در نزد علی دست به پهلو نگرفت
در بستر غم سه ماه جان کند اما
جز مرگ کسی سراغی از او نگرفت
×××
سلمان مى گوید: على علیه السلام را نزد اولی رسانیدند در حالى كه مى فرمود: به خدا قسم، اگر شمشیرم در دستم قرار مى گرفت مى دانستید كه هرگز به این كار دست نمى یابید. به خدا قسم خود را در جهاد با شما سرزنش نمى كنم، و اگر چهل نفر یار داشتم جمعیت شما را متفرّق مى ساختم، ولى خدا لعنت كند اقوامى را كه با من بیعت كردند و سپس مرا خوار نمودند.
اسرار آل محمد ص ۲۳۰
چشمت به خروش اهل دردی ست که نیست
دستت به امید هم نبردی ست که نیست
این شهر شده دیار اشباه رجال
این راه در انتظار مردی ست که نیست
××
حضرت فاطمه زهرا علیها السلام در عمر خود یک بار خطابه ایراد نموده و مخاطب او تمامی نسلهای آینده اند. دریای معارف اعتقادی که بانوی علم در این خطبه بلند برای انسانیت ارائه فرموده، دریایی عمیق است که کسی نتوانسته به منتهایش دست یابد.
اما با آن همه استدلال و شواهدی که حضرت بیان فرمودند متاسفانه از میان آن دل های سنگی دلی نلرزید و به حق خواهی دختر پیامبر برنخاست و تا شهادتش در مظلومیت و غربت به سر برد.
صدای فاطمی فدک، ص۱۶
قلب تو از این زمانه دیگر سیر است
آوازهی گریه هات عالمگیر است
می خواند خطابه اشک هایت هر روز
در سنگ اگر چه ناله بی تٔاثیر است
×××
امام صادق علیه السلام فرمود: إنه كانت فاطمة علیها السلام إذا أصبحت قدمت الحسن و الحسین علیهما السلام و تسیر إلى البقیع و تبكی على أبیها، و إذا وهجتها الشمس تفیأت بظلّ أراكة هناك؛ فبلغ ذلك الرجلین فقطعاها؛
هر روز صبح حضرت فاطمه علیها السلام ، حسن و حسین علیهما السلام را با خود به بقیع می برد و مشغول گریه می شدند و هنگام ظهر به زیر سایه درختی می رفتند. اما آن دو مرد آن درخت را هم قطع کردند.
الموسوعة الكبرى عن فاطمة الزهرا،ج۱۴،ص۱۸۹
بردند، تب و تاب و امان را بردند
بردند ز چشم تو توان را بردند
جنات فدک که جای خود، این مردم
حتی ز سر تو سایه بان را بردند
***
امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: یوماً لَم تُرَ كَاشِرَةً وَ لَا ضَاحِكَةً تَأتِی قُبُورَ الشُّهَدَاءِ فِی كُلِّ جُمعَةٍ مَرَّتَینِ الإِثنَینِ وَ الخَمِیسَ؛
حضرت فاطمه علیها السلام بعد از پیامبر اکرم صلوات الله علیه خندان و خوشحال دیده نشد! در هر هفتهاى دو مرتبه كه روزهاى دوشنبه و پنج شنبه بود كنار قبر شهیدان اُحد مى آمد (و اشک میریخت).
کافی ج۶ ص۵۶۱
از غربت بی کران خود می سوزد
باناله در این آمد و شد می سوزد
از شعلهی آه سینهی سوخته اش
هر روز مدینه تا اُحد می سوزد
شاعر:یوسف رحیمی
- پنج شنبه
- ۲۹
- فروردین
- ۱۳۹۲
- ساعت
- ۶:۰
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه