داد مسرت کشید پیک خوش آسمان
مژده که ریحان یاس شکوفه زد در جهان
جلوه حق بر زمین کرده رخش را عیان
نور خدا آمده نغمه مستانه خوان
زمزم قرآن دمید از دل خشک زمان
آب حیات آمده سوره کوثر بخوان
منت حق سایه کرد بر سر ختم رسل
داده خدا گوهری از صدف خود به آن
رشته انوار حق گشته سرآغاز راه
یا که شده چشمه رود امامت روان
عالم اسرار غیب منشاء علم لدن
ستروعفاف ازتوکرد جلوه خود رانشان
سایه تو گر کند از در برزخ گذر
سرد و گلستان شود آتش دوزخ ز آن
آیه تطهیر جان گشته ز نورت وجود
کرده فلک راازاین عصمت کبری نشان
آمده در لوح دل نقش قضا با علی
در قدرت جلوه کرد سینه سوزانتان
خرده فروشی کند بر در بازار عشق
تا تو نظر افکنی جمله همه عاشقان
دست تهی آمدم بر سر کویت چنان
زارو اسیرت منم گو که نرو زا شیان
شاعر: محمد دستان
- شنبه
- 31
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 14:43
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه