اى به ذكر روى تو، تسبيح گردان ماه و مهر
وى به روز و شب جمالت را ثناخوان ماه و مهر
با خيالت رو به ذكر ياجميل آورده اند
بيش ازين در آتش حسرت مسوزان ماه و مهر
آسمان با صدهزاران ديده مى جويد تو را
رونما، تا رونما آرد به دامان ماه و مهر
در حجاب نور مستورى، ولى با اين همه
با نگاهى دل ز كف دادند آسان ماه و مهر
از فروغ روى تو هفت آسمان روشن شده ست
اى رخت را روز و شب آيينه گردان ماه و مهر
چشمشان در خواب هم هرگز نبيند خواب را
در رخ تو مات و حيرانند اينسان ماه و مهر
مدّعا را با دو شاهد آسمان اثبات كرد:
از سحرخيزان و از شب زنده داران، ماه و مهر
در گذرگاه تجلّى اى فروغ لايزال
با دو جلوه از تو شد اينسان فروزان ماه و مهر
با تو رونق نيست بازار مه و خورشيد را
بِهْ كه تا نگشوده بربندند دكّان ماه و مهر
رزقِ نور كهكشان ها در فروغ حسن تست
اى دو قرصِ نان تو را بر خوانِ احسان، ماه و مهر
دورباش چشم بد را نيست حاجت، تا كه هست
مجمره گردان فلك، اسپندريزان ماه و مهر
كهكشان در كهكشان گسترده طيف نور او
ذرّه اويند در گردون فراوان ماه و مهر
چون رُخش را گاه مه خوانند و، گاهى آفتاب
زين شرف سايد سر خود را به كيوان ماه و مهر
چشم من ماتِ جمال مصطفى بادا، كه هست
اندرين آيينه سرگردان و حيران، ماه و مهر
اى شبستان تجلّى از تو روشن همچو روز
وى به يمن جلوه ات اين گونه رخشان ماه و مهر
كرده ميلاد تو را با حضرت صادق قرين
تا خدا امشب كند با هم نمايان ماه و مهر
شايگان آورده، گنج شايگانم آرزوست!
اى به چرخِ جود تو رخشان هزاران ماه و مهر
اى به درگاه جلالت چار اركان خاكبوس
هفت اختر مشعل افروز و، دو دربان: ماه و مهر
از سر «پروانه» خود سايه رحمت مگير
هست تا در سايه مهرت خرامان ماه و مهر
(محمّد على مجاهدى «پروانه»)
- چهارشنبه
- 27
- بهمن
- 1389
- ساعت
- 11:7
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ارسال دیدگاه