ز بس که آه کشیدم به سینه آه ندارم
چو شمع سوخته امید صبحگاه ندارم
ز دانه دانه ی اشکم به آسمان دو دیده
ستاره هست ولیکن فروغ ماه ندارم
عصای دست من خسته است شانه طفلم
بدون قامت زینب توان راه ندارم
تفاوتی نکند این دو چشم،بسته و بازش
خدا گواه بوَد قدرت نگاه ندارم
قسم به کوتهی عمر خود که در همه عمر
به غیر بردن نام علی گناه ندارم
- شنبه
- 7
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 16:13
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه