غلام حلقه به گوش سرای زهرایم
غلام خلق نیَم تا غلام زهرایم
به خواب هم نکنم آرزوی رضوان را
که جزء مستمعان عزای زهرایم
به خود چگونه بگویم «فدائیش» وقتی
که گفته ختم رسل من فدای زهرایم
به دست پادشهان نیست چشم من والله
همیشه ریزه خور سفره های زهرایم
به مدح هر کس و ناکس زبان نکردم باز
هزار شکر که مدحتسرای زهرایم
خدا گواست که بیگانه ام ز اهل جهیم
چرا که در همه عمر آشنای زهرایم
هزار شکر که در طول زندگانی خود
فقط هماره پی بچه های زهرایم
تمام عرش خداوند زیر پای من است
چرا که بوسه زن خاک پای زهرایم
شاعر: حسن جواهری
- یکشنبه
- 8
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 22:53
- نوشته شده توسط
- حیدریم
ارسال دیدگاه