ز نور حضرت باقر همه عالم شده روشن
به یمن روز میلادش پر از عطر است هر گلشن
نوای یا رب از بیت علی آمد برون یا رب
دل هر شیعه از عشقش شده غرق جنون یا رب
قدم بر عالم خاکی نهاده باقر هر علم
بود او اول هر علم بود او آخِر هر علم
گلی بشکفته در دین و علی بن الحسین بابش
بزن می ای دل عاشق ز جام طاهر و نابش
زبانش چشمه ی کوثر ، و دارد هیبت حیدر
کند گریه ز قنداقه به یاد سینه ی مادر
محمد نام و احمد خو، ز هر معصوم دارد بو
بیا دلباز با تقوا ز جان عاشقش دلجو
ز بطن فاطمه آمد برون آن لایق عصمت
حسن سیرت حسین شوکت محمد نام و با عزت
ز زین العابدین باید بگیرم تحفه ای امشب
بگو ماه منیر دل بگیرد در بغل کوکب
درون آیه ی عصمت بود پیدا نشان او
درون کربلا بشنو کمی آه و فغان او
بریده دیده سرها را به روی نیزه ها ای دل
شنیده آیه ی قرآن ز سوی نیزه ها ای دل
بهار عمر او گشته خزان از دیدن سرها
پر از غم شد دل پاکش به وقت چیدن سرها
سر بابا بزرگ او به نیزه قاری قرآن
تن بابا بزرگ او فتاده بر زمین بی جان
سروده جعفر ابوالفتحی
- چهارشنبه
- 11
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 14:35
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه