شهر سامرا - پر ز غم شده - نوکرت الهی بمیره
	دل هر عاشق - به ضریح تو – دخیله و آقا اسیره
	زهر معتمد – جیگر تو رو – پاره پاره کرده عزیزم
	می خوام امشبو – برای شما – جای قطره اشک خون بریزم
	ناخن شما – شکسته شده – پاهاتم زخمی شد آقاجون
	مث رقیه – خوردی به زمین – دستاتم زخمی شد آقاجون
	توی کوچه با – سر و روی باز – پا برهنه تو می دویدی
	مثل مادرت – می خوردی زمین – از ته دل آه می کشیدی
	وقتی خوردی به – زمین آقاجون – گفتی یا زهرا مادر من
	مادرجون ببین – با زهر جفا – معتمد شکسته پر من
	بزا دیگه من – باز کنم همین – روضه رو به اذنت آقاجون
	گوش رقیه – پاره شده و – گوش رقیه شده پر خون
	یکی گوش رو با – گوشواره می کَند – نوکرش الهی بمیره
	الهی بیاد – گوشواره هاشو – از دست نامردا بگیره
	چرا ما همش – میریم توی این – روضه های رقیه ... ببخشید
	بزا یه بارم – بریم تو مقتل – پیش سری که می درخشید
	سر حسینو – می برید و از – هیچ کی ترسی نامرد نداشتش
	تا سر رو  برید – اومد جلوی – چشای رقیه گذاشتش
	ای بابا بازم – رفتیم ما توی  – روضه ی رقیه آقاجون
	اصلا غم هادی – عجین شده – با روضه ی این دخت دلخون
	جعفر وقتی این – شعرو می گفتش – گریه می کردش با دل خون
	الهی بشه - تو راه شما - بی سر و بی دست ای آقا جون
	سروده جعفر ابوالفتحی
- شنبه
- 14
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 16:32
- نوشته شده توسط
- یحیی

 
                 
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه