از نور تو آفتاب امداد گرفت
از راه تو دین طریق ارشاد گرفت
شیعه ره و رسم عاشقی هایش را
از جامعه کبیره ات یاد گرفت
×××
بی شک گل مرگ خویشتن را بو کرد
آن کس که به دشنام و جسارت خو کرد
بنگر به مرام دشمن بیچاره
هر جا که کم آورد به توهین رو کرد
×××
مستیم ز باده ی تولای نقی
جان هدیه ی کوچکی ست در پای نقی
سر بر تن یاوه گوی ها نگذاریم
سوگند به اسم با مسمای نقی
×××
شاعر:رضا محمدی
- یکشنبه
- 15
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 11:55
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه