• دوشنبه 3 دی 03


مدح امیرالمومنین(ع)(همین که نام تو بردم گل از گلم واشد)

1846

 همین که نام تو بردم گل از گلم واشد
برام  واژه به واژه به شبیه رویا شد
ز شوق ساحل چشمم به رنگ دریا شد
خلاصه با تـو کلامم عجیب زیبا شد
نگاه گـرم تو آخر بهانه دستم داد
شراب و ساقی و ساغر بهانه دستم داد
چه روزها که به شوق وصال شب کردم
رطب چشیدم و منع همه رطب کردم
شبی ز ترس فراقت ز قصه تب کردم
به  پیش پای مـحبان تو ادب کـردم
به سر هوای تو دارم اگر چه بی بالم
از این که نام تو بر لب نشسته خوشحالم
شـبانه ماه رخت را  به آسـمان دادی
همیشه سهم خودت را به این و آن دادی
به جسم سرد فقیران شهر جان دادی
و دسترنج خودت را به میهمان دادی
دعا و راز و نیازت پر از سخاوت بود
علی رکوع نمازت پر از سخاوت بود

  • سه شنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 14:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران