• سه شنبه 15 آبان 03


شعر تولایی و تبرایی(رسید و «لا اله»ام، «لا فتی» کرد)

1945
1

 رسید و «لا اله»ام، «لا فتی» کرد
دلم را برق «لاسیف»ش دوتا کرد
رکوعش آنقدر شورآفرین بود
که مثل عشق در عالم صدا کرد
***
رکوعش مست کرده دلبرش را
نمی خواهد که بردارد سرش را
عجب جایی است مُلک دل که آنجا
سلیمان می دهد انگشترش را
***
مگر اینها درِ خیبر ندیدند
رکوع و برق انگشتر ندیدند
همین دستی که مظلومانه بستند
مگر در دست پیغمبر ندیدند
***
«درِ میخانه را گیرم که بستند»
و پهلوی کلیدش را شکستند
فراری ها چه فکری کرده بودند
که جای فاتح خیبر نشستند
***
کشیشان «اَلاَمان» پیغامشان شد*
نگاهت لرزه بر اندامشان شد
چنان از هیبتت ترسیده بودند
که از آن روز «ترسا» نامشان شد
***
*مربوط به روز مباهله

  • سه شنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 14:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران