ماه نهان من تویی، آرام جان من تویی
سرو روان من تویی، بی تو به کی دل خوش کنم؟
من بی تو در تاب و تبم، بیگانه با خواب شبم
جانم رسیده بر لبم، بی تو به کی دل خوش کنم؟
چشم انتظاری تا به کی؟ دل بیقراری تا به کی؟
افغان و زاری تا به کی؟ بی تو به کی دل خوش کنم؟
باز آی ای رفته سفر، اشک دو چشمانم نگر
وز هجر تو خون شد جگر، جانم به قربانت بیا
حق خدای مهربان، قلب مرا کن شادمان
الغوث الغوث الامان، جانم به قربانت بیا
شاعر: کیان
- چهارشنبه
- 18
- اسفند
- 1389
- ساعت
- 19:14
- نوشته شده توسط
- کیان
حسين ر