بند هفتم
روزی آید که جانِ جان آید
جان نو در تن جهان آید
روزی آید که این جهان بر ما
خوشتر از گلشن جنان آید
تیرگیها همه کنار روند
شاهد نور در میان آید
همه احرام نور میبندند
که حرم در حرم عیان آید
روزی آید که بهر یاری او
پور مریم از آسمان آید
روزی آید که عالم هستی
بر همه کعبۀ امان آید
روزی آید که منجی عالم
بر نجات جهانیان آید
روزی آید کز آتش نمرود
لاله بیرون چو بوستان آید
گرگهای درنده را گویید
آخر این گله را شبان آید
همه گلها به خنده میگویند
باز در باغ، باغبان آید
به خدا شیعه صاحبی دارد
به خدا صاحبالزمان آید
جان به کف ای تمام منتظران
کـز ره آیـد امـام منتظران
شاعر: استاد سازگار
- چهارشنبه
- 18
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 8:32
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه