وصیت نامه
آنچه ماندگار از جان رعنا قامتان
چفیه و سر بندو پوتین ،تکه ای از استخوان
ای دریغا زان دمی مردان ما بی سر شدند
درمیان موج خون چون لاله ای پرپر شدند
ای شهیدان خدا ما تا ابد شرمنده ایم
درکتار ساحل حسرت همه جا ماندهایم
ای خوشا احواتان پر رهرو ماند راهتان
تاابد برسینه تاریخ ثبت است نامتان
این وصیت از شما مانده برای ماوبس
نکنه غافل بشید ازولی حتی یک(نفس)
نکنه آی آدما ولی رو تنها بذارین
یوسف زمونه رو اسیر غمها بذارین
نکنه آی آدما رو خون ما پا بذارین
پیش طلحه و زبیر علی رو باز جا بذارین
نکنه آی آدما به وقت یاری خواستنش
مثل مردمان کوفه تو عمل کم بیارین
نکنه روی سرش بسان آتیش ببارین
توی چشمای قشنگش گل گریه بکارین
نکنه آی آدما....... نکنه آی آدما....... نکنه آی آدما.......
- پنج شنبه
- 19
- اسفند
- 1389
- ساعت
- 14:25
- نوشته شده توسط
- نفس
ارسال دیدگاه