نارسایی درون این ابیات
دست شاعر نبوده ای آقا
بیت اول اگر که ناقص شد
بار آخر نبوده ای آقا
با نگاهت به هم زدی نظم
آسمان و زمین دنیا را
تو به هم ریختی همان لحظه
کاسه و کوزه ی دل ما را
مثل چشمان ماهت ای آقا
هیچ چشمی ندیده بی تردید
چون خدا در تمام این عالم
یک علی آفریده بی تردید
کفر از چشم هات می ترسد
عبدود از صدات می ترسد
هر چه دشمن درون این شهر است
از تو و از خدات می ترسد
روی دوشت عبای زردت هست
آیه های حدید در دستت
و هزاران پیامبر با عشق
بوسه ای می دهند بر دستت
ای رکوعت رکوع پیغمبر
ای سجودت سجود پیغمبر
تو که هارون قوم هستی در
... لحظه های نبود پیغمبر
اننا عاشقان چشمانت
انک اولین ولی ا.
من به تردید شیعه ات هستم
تو ولی با یقین ولی ا
***
حقتان را اگر که دزدیدند
خشم پروردگار می خواهند
دشمنانت چقدر بد بخت اند
ضربت ذوالفقار می خواهند
مجتبی حاذق
- چهارشنبه
- 18
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 12:53
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه