بند ششم
سرفرازی که شد خمیده، تویی
وارث مـــادر شهیــده تــویی
آنکه خورشیدِ خفته در خون را
شسته با اشک هر دو دیده تویی
آنکـه بــا تیـغ نطق حیدریاش
پــردۀ خصــم را دریـده تویی
آنکــه هــر تلخـیِ مصیبت را
شهد جان کرده و چشیده تویی
آنکــه بهــر بقــای عـاشورا
یک جهان شورآفریـده تویـی
آنکه زخم درون و زخم سـرش
آسمان را به خون کشیده تویی
باغبانــی کــه لالههــایش را
دست گلچین به تیغ چیده تویی
زائـری کز هـزار و نهصـد زخم
پاسخ خـویش را شنیـده تویی
آسمانـی کــه بـیستاره شــده
مهر و ماهش به خون طپیده تویی
آفتابی که گشته چل منزل
دور هجده سرِ بریده تویـی
ذکر سرها هماره بود به لب
السلام علیک یا زینب
********
شاعر : حاج غلامرضا سازگار
- چهارشنبه
- 18
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 15:35
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه