اولم کشت و بعد جانم داد
دست بشکست و پس عنانم داد
گفتمش بیت ذوالجلال کجاست
مولد خویش را نشانم داد
خواستم مدح مدح حضرتش خوانم
رخ نهان کرد و پس زبانم داد
میل کردم که زائرش باشم
پای بشکست و پس توانم داد
بر محب بودنم یقین کردم
اشک چون خون دل روانم داد
- چهارشنبه
- 18
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 16:33
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه