جهانیان شنوید ایـن نـدا مبارک باد
طلـوع نـور سـراج الهـدا مبـارک باد
به ملک خون شرف مقتدا مبارک باد
خدای عزّوجلّ را فدا مبـارک باد
بهار رحمت بی ابتدا مبـارک باد
شب ولادت خون خدا مبارک باد
پیمبران شب عید است، احترام کنید
حسین آمـده از جای خود قیام کنید
****
شبیخوش است به شادی سحرکنید امشب
فرشتگان خدا را خبـر کنید امشب
بر آفتـاب ولایت نظـر کنید امشب
لباس نور سراسر به بر کنید امشب
به شهر آل محمّد سفر کنید امشب
ز کوچههای مدینه گذر کنید امشب
به بیت وحی ز هر جانب احترام کنید
بـه سیـدالشهدا بـا ادب سلام کنید
****
خجسته آینۀ کبریاست این مولود
تمـام آرزوی انبیـاست این مولود
سلالۀ علیِ مرتضـاست این مولود
به زخم سینۀ قـرآن، شفاست این مولود
مقام و زمزم و سعی و صفاست این مولود
بـر او سـلام که خون خداست این مولود
خـدا در آینۀ حسن او خدا را دید
جمال احمد و زهرا و مرتضا را دید
****
سـلام خـالق منّـان بــه جان و پیکر او
به اشک شوق نبی شسته گشته منظر او
چه چشمها که بوَد چشمههـای کوثر او
پیمبـران خـدا تشنـهکام ساغـر او
چــراغ عــالمیان عـارض منـوّر او
به بوسههای نبی غرق، پای تا سر او
ز بس قداست توحید و روح قرآن داشت
نبی به پیکـر او دست بی وضو نگذاشت
****
کتاب محکم پروردگار، محکـم از اوست
قسم به خالق عالم، تمام عالـم از اوست
جلالت و شرف و قدْر و جاه آدم از اوست
جهان از اوست، نه تنها جهان، جنان هم از اوست
به جـز خـدایی حـق، هستِ حق مسلّم از اوست
مگر نه اینکه خداوندگار حی ودود
وجود را به طفیل حسین داد وجود
الا به جان و تنت از خدا سلام! حسین
هماره درس تو بر نسلها قیام حسین
تو دادهای تو، به آزادگی قـوام حسین
خـدا گـرفته ز نـام تـو احتـرام حسین
عبادتِ همه بیمهر تـو، حـرام حسین
قسم به دین خدا دین تویی امام حسین
قسم به کعبه که تو کعبۀ دل همهای
که هم عزیز خدا، هم عزیز فاطمهای
****
لـوای تو بـه روی شانهها، لوای خداست
صـدای تو بـه سرنیزهها، صدای خداست
دلی که ظرف ولای تو گشت، جای خداست
روی منیـر تـو رویِ خـدانمای خـداست
ثنـای تـو ز ازل ذکـر انبیــای خـداست
بریده دست تو دستِ گرهگشای خداست
همـاره نـام تو تا حشر سیدالشهداست
به خون پاک تو سوگند، خونبهات خداست
****
فــرشتگان سمــاوات خــاکسار توأند
پیمبــران همگــی زائــر مــزار توأند
تو خود بهشت و شهیدان گلِ مزار توأند
خوش آن گروه که پیوسته بیقرار توأند
اگر چـه خانـه به دوشند، در جوار توأند
نگارها همـه در مـوج خـون، نگار توأند
ز قطره قطرۀ خـونت مسیح میجوشد
ز کام خشک تو دین، آب زندگی نوشد
****
زمینیــان سمــایی ز دام تــن رستند
جـدا ز سلسلــهات نیستنـد تـا هستند
به غرفههای ضریح تـو دست دل بستند
در آن زمان کـه نبـودند، بـا تو پیوستند
بـه خـاک کـوی تو آیینۀ درون شستند
جبین خویش به سنگ غم تو بشکستند
به هـر نفس دلشان بزم یادوارۀ توست
کتاب محکمشان جسم پارهپارۀ توست
****
هــزار یــوسف مصــری اسیر بازارت
خـداست مشتــری لالههـای ایثـارت
لــوای سـرخ خـدا در کـف علمدارت
ندیـده، خلـق دو عالم شده خریدارت
ز چشم ماست روان اشک چشم خونبارت
گُـلِ بهشـت دل مــاست، شعلــۀ نـارت
سلام گرم خدا بر گلوی عطشانت
هزار مرتبه جان جهان به قربانت
****
هنوز سینـۀ مـا داغـدار توست حسین
هنوز فصل خزان هم بهار توست حسین
هنوز دیـدۀ مـا اشکبـار توست حسین
هنوز جان جهان بیقرار توست حسین
هنوز در نفس مـا شـرار توست حسین
هنوز عزّت مـا در جـوار توست حسین
هنوز شیعه ز خون تو چهره میشوید
هنوز بهـر تو «میثم» قصیده میگوید
********
شاعر : حاج غلامرضا سازگار
- چهارشنبه
- 18
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 17:20
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه