بایِ بسم الله "علی مددی"
می تراود ز کُنج لب هایم
تا که شد "یاعلی" ترنّم لب
می کند فاطمه (س) تماشایم
مهیمان می کنی کنار خودت
مردمان فقیر و عامی را
هم غذا کرده ای و بنشانی
بر سر سفره ات جذامی را
بس که مهمان نواز می باشی
نَنِشینم به سفره ی اغیار
((یُطعِمونَ الطَّعام)) در شأنت
بوده و هست، مظهر ایثار !
شانه های نبی (ص) قدمگاهت
شد که تا بشکنی هبل ها را
ذوالفقاریست برق چشمانت
متلاشی کند جبل ها را
عبدودها به خاک افکندی
یکّه تازِ نبرد احزابی
یک تنه خود سپاه بدریّ و
در دفاع از نبی (ص) چه بیتابی
نه به فکر غنیمتی در بدر،
نه تو پا به فرار بگذاری
چه قَدَر زخم روی اعضایت
در دفاع از امام خود داری
ای که عیسی مسیح را درمان
تو به هر درد تا "علی" گفته
قبل از این که به مرده ای بدمد
صد و ده بار "یاعلی" گفته
شد دخیل لبم دعای فرج
استجابت گدای آمینت
بشنویم "اهل العالمِ" مهدی(عج)
تا بر آید ندای آمینت
از حریم پُر از شکوه نجف
تا ابد دور، چشم بد اندیش
غزل و قافیه فدایت باد
((برگ سبزی است تحفه ی درویش))
- پنج شنبه
- 19
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 14:49
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه