ای مهین عبد کردگار، علی
جان عالم تو را نثار علی
تا که لب بر سخن گشودم گشت
نام تو بر لبم شعار، علی
چون به محراب، چهره می سایی
حق کند بر تو افتخار، علی
مهرگان پرتوی ز رخسارت
ای رخت معنی بهار، علی
جمله گلبرگ ها به پات افتند
گر در آیی به لاله زار علی
در دلم هر بهار، می گردد
مهر تو بیشتر ز پار علی
گر نبودی، نبود خوش الحان
نغمه ای بر لب هَزار علی
صبح تا شب برای دیدن تو
می کشد ماه انتظار علی
در تو باید خدای را جُستن
ای خدا در تو آشکار، علی
کافران را دمی امانی نیست
از دم تیغ ذوالفقار علی
ثمر شاخسار دین آمد
در برِ صبرِ تو به بار علی
ای حقیقت گرفته حق از تو
وی حقیقت تو را مدار علی
دوستدارت مُخَلَدِ رضوان
دشمنت همنشین نار علی
دشمنت را بگو که صوم و صلاه
نایدش ذره ای بکار، علی
ای تو را چاه، بهترین همدم
بعدِ زهرا به شام تار، علی
ای که گشته تو را تمامی عمر
محنت و غصه هم قطار، علی
با که گویم که بعد پیغمبر
در نگاهت فتاده خار، علی
شاعر:محمد مهدی رافع
- شنبه
- 21
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 13:21
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه