• سه شنبه 15 آبان 03


مدح و ولادت امام علی(ع)(باز انگار زمین شوق تكامل دارد)

3089
1

باز انگار زمین شوق تكامل دارد
 آسمانی شده و قصد تَبتُّل دارد
متلاطم شده تا اَحسن الاحوال شود  
 متلاطم شده آهنگ تحوّل دارد
نام تو برده اگر برگ تكانی خورده
باد بر دامن تو عرض توسّل دارد
اسداللّهی و تا اوج فلك بیشه ی توست
منزل ارض و سماییت تداخل دارد
آسمان هم به زمین آمده تكثیر شود
اتّفاقات جهان جای ﺗﺄمّل دارد
از قدوم نبوی وار شما مست شده
تا بَرَد نام تو با فاطمه هم دست شده
كعبه با آن عظمت با قَدَمت باز شده
آشنایان خدا! نوبت پرواز شده
صف كشیدند درِ میكده ات جن و بشر
تازه این اول مستی است كه آغاز شده
عرشیان تحت عنایات تو عرشی شده اند
جبرئیل از نظر توست سرافراز شده
دل عشّاق تو با تو سَر و سِرّی دارد
دل من با نخِ قنداق تو دمساز شده
آمدی جان به كف عشق محمّد باشی
بلبل دین خدا غرق در آواز شده
به زمین آمدی و مهر و وفا آوردی
تو قدم رنجه نمودیّ و صفا آوردی
تو كه در شهر خداییّ خدا آمده ای
نیمه ی ماه رجب، ماه خدا آمده ای
كعبه آن قدر مهیّای حضور تو شده
از سرِ شوق ترك خورده تو تا آمده ای
دمِ تو نام خدا، باز دَمَت نام رسول
مروه ایّ و جهت سعی و صفا آمده ای
تا هدایت كنی این قافله را تا مقصد
آسمان بوده ای و تا به كجا آمده ای
  شاعران را به تحیّر بكشاند عشقت
چه بگوییم، شما بوده ای یا آمده ای؟
نُه فَلَك خنده كند تا كه بگویی مادر
«از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر»
هر كه آزاده ی دنیاست، شده بنده ی تو
مرده ی عشق شود تا به ابد زنده ی تو
همه ی علم تویی، علم شده تشنه ی تو
غیر زهرا چه كسی بوده شكافنده ی تو
فاطمه آینه ی عصمت و ایثار و حیاست
به خدا همسری اوست برازنده ی تو
پیرو راه ولایت شده ام، راه علی
حضرت خامنه ای هست نماینده ی تو
بر نظر بازی این قافله لبخند زدی
عالمی مست شد از بوی شكرخنده ی تو
مدح تو كار زبان نیست ولی می گویم
تا كه جان در بدنم هست علی می گویم
پدری بر دو حسن غیر تو را لایق نیست
هر كه از عشق تو دیوانه نشد عاشق نیست
در حرم آمدنت، پر زدنت در مسجد
میزبانیِّ تو را غیر خدا لایق نیست
دست خالی برویم از درِ این میخانه؟
همه دانند چنین مساله ای صادق نیست
به خدا عشق به تو هست پُلی تا به خدا
هر كسی در گذر از رهگذرت حاذق نیست
خوار شد هر كه كه می خواست تو را خوار كند
بر خوارج صفتی پست تر از مارق نیست
دشمنت در صف پیكار كجا آمده است
حیدری بودن از اول به شما آمده است
سروَر عالم بالا  چقَدَر مظلومی
بِین نامردم دنیا، چقدر مظلومی
كوفه قدر تو ندانست امیر شبگرد
تویی و لشكر اعدا، چقدر مظلومی
نیمه شب كیست ببیند كه در آن تاریكی
دست تو كیسه ی خرما، چقدر مظلومی
چشم بانوی زمین از غم تو می بارید
ناله ی زینب كبرا: چقدر مظلومی
بِین دیوار جدایی، وسط كوچه ی تنگ
حسرت حضرت زهرا: چقدر مظلومی
پشت در امّ ابیهاست، (اسیرِ) عشقت
دخترت در سفرِ شام، سفیر عشقت
شاعر:حمید رمی

  • شنبه
  • 21
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 15:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران