خدا زهر جنایت ، به جانم چو اثر کرد
دل پر غم من را ، پر از سوز و شرر کرد
شده مرثیه ی من ، به سوز دل و آوا
واویلا واویلا...
******
ازین زهر خدایا ، تمام بدنم سوخت
در این وادی غربت ، همه جان و تنم سوخت
به دل ارزوی مرگ ، به لب ذکر یا زهرا
واویلا واویلا...
******
عطش بود وعطش بود ، در آن لحظه ی اخر
شده زنده برایم ، حدیث غم دلبر
لب خشک حسین و ، علی اصغر و سقا
واویلا واویلا...
******
سری بر روی نیزه ، تنی در دل صحرا
فلک گشته سراسر ، پر از نوحه ی زهرا
عزیز دل مادر ، شدی بی کس تنها
واویلا واویلا...
**********
شاعر: امیر عباسی
منبع : حسینیه نوحه
- دوشنبه
- 23
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 4:12
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ارسال دیدگاه