• شنبه 15 اردیبهشت 03


مدح حضرت زینب(س)(کوثری داده خدا بر کوثر خیرالبشر)

2441


کوثری داده خدا بر کوثر خیرالبشر
نخل سرسبز ولای مرتضی داده ثمر
شیر حق یعنی علی گردیده امشب مفتخر
چون این که این دردانه باشد زینت اُمّ و پدر
نام او زینب شده از جانب ربّ جلی
می زند خنده به روی ماه زیبایش علی
شهر ایثار و حیا را شهریاری می کند
در برش روح الامین خدمت گذاری می کند
از همان بدو تولّد بی قراری می کند
بهر دیدار حسین چشم انتظاری می کند
حضرت خون خدا آرام قلب زینب است
بهترین آغاز عشق و عاشقیشان امشب است
کیست این دختر بهار زندگی مرتضاست
کیست این دختر امید حضرت خیرالنساست
کیست این دختر صفابخش حیات مجتباست
کیست این دختر یگانه حامی خون خداست
آمده تا این که باشد بهترین یار حسین
در میان موج غم باشد علمدار حسین
روشنایی دو عالم وامدار طلعتش
در ره دین خدا همچون خدیجه همّتش
همچو زهرا مادرش ایمان و حُجب و عفّتش
مثل بابایش علی ایثار و نطق و هیبتش
خَلقاً و خُلقاً شبیه حضرت حیدر بِوَد
خطبه های بی نظیرش واقعاً محشر بُوَد
اوّلین پیغمبر بعد از پیمبر زینب است
آن که باشد چون علی بالای منبر زینب است
یادگار حضرت زهرای اطهر زینب است
مجری حکم خدا در روز محشر زینب است
رشته های چادرش ما را کفایت می کند
روز محشر از حسینیّون حمایت می کند
ای خطیب قهرمان کربلا زینب مدد
یکّه تاز عرصه ی شام بلا زینب مدد
تار صوتی تو همچون مرتضی زینب مدد
دشمنانت را در آورده ز پا زینب مدد
خطبه ی غرّای تو ویرانگر کاخ ستم
زاده ی مرجانه در پیش تو قامت کرده خم
ذوالفقار نطق تو طاغوت را در هم شکست
رشته ی مستحکم کفر و ضلالت را گسست
دشمن باری تعالی،آن لعین بت پرست
با تماشای صبوری شما از پا نشست
(ما رأیت الّا جمیلا) ذکر لب های تو بود
از خدا بر غیرت و مردانگی تو درود
خلقتت آمیزه ای از ویژگی پنج تن
حُسن تو نشأت گرفته از نبی موتمن
در حیا چون فاطمه، همچون علی وقت سخن
در شجاعت چون حسین، در استقامت چون حسن
کیستی تو احمدی و کوثری و حیدری
تو حسین و مجتبایی بر دو عالم رهبری
قطره ای از اشک چشمان تو را آدم گرفت
نوح پیغمبر به نام تو نجات از یم گرفت
حضرت عیسی ز اعجاز کلامت دم گرفت
شمّه ای از پاکی و حجب تو را مریم گرفت
مصدر صبر و عفاف و پاکی و شرم و حیا
بوده ای شاگرد درس حضرت خیرالنسا
رمز کاف و ها و یا و عین و صادی زینبا
در ره عشق برادر ایستادی زینبا
هستی خود را به راه عشق دادی زینبا
مثل حیدر دشمن ظلم و فسادی زینبا
آفرین بر همّتت،الحق که دخت حیدری
شیر بی باک نبردی،مرتضای دیگری
شکر حق می گویم ای بانو که بیمار توام
خوب می دانم بدم امّا گرفتار توام
ظلمت محضم ولی روشن ز انوار توام
آنقدر بر من کرم کردی،بدهکار توام
تا نفس در سینه دارم از شما دم می زنم
با شرار شعر خود آتش به عالم می زنم

  • چهارشنبه
  • 25
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 14:2
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران