شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا س
اشک
بر ديده ام، كه موج زند قطره هاى اشك
اى كاش بوده جلوه رويت به جاى اشك!
بعد از غروب ماه رخت، خانه ام پدر!
ماتم سراى دل شد و خلوت سراى اشك
دود دلم ز سينه برآيد به جاى آه
خون دلم ز ديده بريزد به جاى اشك
وقتى كه همرهان ز برم پا كشيده اند
اشكم انيس گشته، بنازم وفاى اشك
روز و شبم كه مى گذرد با هزار درد
پيوند مى زنند به هم دانه هاى اشك!
تا نخل سايبان مرا قطع كرده اند
هر روز مى روم به «اُحُد» پابه پاى اشك!
(سيّد رضا مؤيّد)
- چهارشنبه
- 17
- فروردین
- 1390
- ساعت
- 14:13
- نوشته شده توسط
- مهدی نعمت نژاد
ارسال دیدگاه