زینبم یار آشنای توام
جای مانده ز کربلای توام
شعله سر می کشد ز نالۀ من
من عزادار نینوای توام
تشنه لب لحظه های آخر عمر
یاد سقای با وفای توام
بسترم زیر تابش خورشید
روضه خوان یاد بوریای توام
یاد گل های پرپر باغ و
بدن زیر دست و پای توام
وای از آن دم که حنجر تو شکست
یاد آن آخرین صدای توام
یاد راس تو روی نیزه و آن
پیکر بر زمین رهای توام
زخم خورده ز وقت وا شدنِ
پای دشمن به خیمه های توام
دم آخر بیا به بالینم
که دوباره رخ تو را بینم
شاعر:رضا رسول زاده
- پنج شنبه
- 26
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 12:1
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا رسول زاده
ارسال دیدگاه