غم متاعی ست که بازار تو دارد زینب
عشق خطی ست که افکار تو دارد زینب
شمع پروانه صفت دور سرت می گردد
نور رنگی ست که رخسار تو دارد زینب
چه مقامی ست تو را صد چو سلیمان نبی
سر تعظیم به دربار تو دارد زینب
چه مقامی ست تو را، صبر به میدان بلا
عجب از طاقت بسیار تو دارد زینب
مثل گوهر شود و قیمتی و کمیاب است
اشک چشمی که عزادار تو دارد زینب
قرنها می گذرد لیک تن کوفه هنوز
لرزه از خطبه و اخطار تو دارد زینب
شاعر:محمد ناصری
- پنج شنبه
- 26
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 12:45
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه