آن که نامش کرده عالم را مسخر زینب است
آن که وصفش می رباید هوش از سر زینب است
مادرش آموزگار مکتب شرم وحیاست
فارغ التحصیل دانشگاه مادر زینب است
گر علی بن ابی طالب بود معیار صبر
آن که صبرش با علی گردد برابر زینب است
گفت پیغمبر حسینم هست کشتی نجات
بادبان و محور و سکان و لنگر زینب است
هست از درهای جنت یک درش باب الحسین
فاش می گویم کلید قفل آن در زینب است
آن چه داغ شش برادر را به خود هموار کرد
تا بماند جاودان دین پیمبر زینب است
***
گفت در حسرت گل چیدن از این بوستانم
نشود آرزوی آخر مادر پامال
تا نبیند عرق شرم به پیشانی عشق
از دو قربانی خود نیز نکرد استقبال
شاعر:ژولیده نیشابوری
- پنج شنبه
- 26
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 15:32
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه