مقابل حرم کعبه ایستاده زنی
به تن ز عفت و شرم و وقار پیرهنی
گشود دست دعا سوی آسمان و گریست
شکفت غنچه صفت لب که پرورد سخنی
که یا رب از کرم آسان نمای مشکل من
که باردارم و آزرده جان و خسته تنی
ندا به فاطمه بنت اسد رسید از حق
قدم به خانه ی من نه که میهمان منی
در آن حریم مقدس قدم نهاد و بزاد
گرفت شیرخدا را به دست شیرزنی
خدا نهاد علی نام خانه زادش را
که روح لایتناهی دمید در بدنی
پیمبر آمد و زد بوسه بر لب و دهنش
که آفرین خدا بر چنین لب و دهنی
- سه شنبه
- 31
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 16:47
- نوشته شده توسط
- یحیی
مجید